فکر کنم واقعا خیلی عجیبم واقعا در برابر اتفاقاتی که داره میفته دور و برم ذره‌ای احساس ندارم و پوتیتووار دارم زندگی خودمو میکنم. تنها چیزی که بهش فکر میکنم اینه که ۱۲ ساعتم رو مفید پر کنم و درسمو قشنگ بخونم. اصلا حتی نمیدونم تا الان چند نفر مریض شدن و چند نفر مردن و چه اتفاقات دیگه‌ای داره میفته. نمیدونم خوبه یا نه ولی حداقل اینه مثل آبان و دی حواسم پرت نیست و تمرکزم روی درسمه نه چیزهایی که فقط میتونم براشون غصه بخورم. 

گاد فادر اتفاقا یه ویدیو فرستاده‌بود و مفهومش همین بود که روی چیزی که توان تغییرشو نداریم و دست ما نیست نباید خیلی تمرکز کنیم و همین باعث میشه استرسمون زیاد بشه. میگفت الان بهترین کار اینه یه فیلم کمدی پلی کنی و بشینی قهقهه بزنی باهاش. اینکه هی نگران باشی و استرس بیماری‌ای رو داشته‌باشی که بخش بیشتریش دست تو نیست فقط باعث میشه استرس و اضطرابت افزایش پیدا کنه و همین باعث میشه سیستم ایمنیت بیاد پایین و نتونی با همون کرونا بجنگی! ولی وقتی روحیه داشته‌باشی میتونی مبارزه کنی. راست میگه! غیر از رعایت بهداشت و بیرون نرفتن غیر از مواقع ضروری کار دیگه‌ای برمیاد ازمون؟ پس بهتره به‌جای هی خوندن خبرای ناراحت کننده و غصه خوردن برای شرایطی که دست ما نیست؛ سعی کنیم برای خودمون لحظات خوب بسازیم و از این در کنار هم بودن لذت ببریم. و فقط اخباری رو بخونیم که راجع‌به روش‌های پیشگیری و کارایی هست که باید برای پیشگیری بکنیم. این روزها آهنگ‌های شاد گوش بدید! فیلم‌های طنز ببینید. کارهای قشنگی که دوست دارید بکنید. بیرون نمیتونید برید؟ تماس تصویری بگیرید با دوستاتون. با خانواده‌تون آلبوم‌های قدیمیتون رو ورق بزنید. کتاب‌های قشنگ بخونید. نمیدونم، هر کاری که فکر میکنید خوبه بکنید و هی الکی فکر و خیال نکنید و از زندگی ناامید نشید! این روزها هم میگذره! روزهای قشنگ‌تری تو راهه! من مطمئنم! مطمئنم که بهار ۹۹ و سال ۹۹ برامون پر از خنده و خوشحالیه :) 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها